پاسخ:
حکمت معنای وسیع و گستردهای دارد. لکن به اختصار میتوان گفت که حکمت شامل معرفت و شناخت اسرار جهان هستی، آگاهی به حقایق قرآن کریم و رسیدن به حق از نظر گفتار و عمل میگردد.
پاسخ:
پیمان مذکور دارای پیش زمینههای روشن و متقنی است که عبارتند از:
ـ دعوت و ابلاغ انبیاء بزرگ الهی مبنی بر پرستش خداوندو پرهیز از عبودیت شیطان.
ـ دلالت عقل سلیم بر قُبح سر سپردگی به شیطانی که در دشمنی او با انسان تردیدی نیست.
ـ امضاء و تایید فطرت انسان بر وحدانیت پروردگار و انحصار اطاعت و بندگی برای ذات احدّیت.
بنابراین پیمان سرنوشتساز شیطان ستیزی انسان با زبان عقل، فطرت و توأم با هدایت و ابلاغ مستمر انبیاء و اولیاء خداوند در طول تاریخ محقق شده است.
پاسخ: فراموشی خدا با فراموشی انسان تفاوت اساسی دارد. فراموشی در رابطه با خدا به این معنا است که خدا با این انسانها به گونهای رفتار میکند که گویا آنان فراموش شدهاند. در واقع آنان را به حال خودشان واگذار میکند تا روزی که به اعمالشان رسیدگی کند.
پاسخ:
خوشحالی و شادمانی دو نوع است:
نوع اول؛ مسرّت و نشاطی که در قالبی منطقی، مشروع و معتدل صورت میگیرد و انسان در عین حال که خوشحال است همه نعمتها را از خدا دانسته و همواره شاکر و سپاسگذار او میباشد. قطعاً چنین خوشحالی نه تنها ایراد ندارد که چه بسا فضیلت هم داشته باشد.
اشاره این آیه شریفه به نوع دوم خوشحالی و نشاط است که متأثر از غفلت، خود بینی، کبر، غرور و فراموشی خدا است در چنین شرائطی شخص نعمتهای خدا را نه از او که محصول علم، زحمت و زندگی خود میداند و بس. خوشحالی او هم از حد و مرز طبیعی، تعادل و مشروع گذشته و به مرز شرک و گناه میرسد. چنین خوشحالی، نشاط شیطانی است که از نظر قرآن محکوم است.
1 حدید / 24.
سؤال: از دیدگاه قرآن متقین دارای چه خصوصیاتی هستند؟
پاسخ : بِسمِاللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم * الم، ذالِکَ الْکِتابُ لارَیْبَ فیهِ هُدًی لِِلمُتَّقَینَ. اَلَّذینَ یُؤمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَیُقیمُونَ الصَّلاةَ وَمِمّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ. وَالَّذینَ یُومِنُونَ بِما اُنْزِلَ اِلَیْک وَما اُنزِلَ مِنْ قَبْلِکِ وَبِالأخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ. اُولئکَ علی هدی مِنْ رَبَّهِمْ وَاُولئک هُمُ الْمُفِلِحُونَ.[1]
بر اساس این آیات شریفه متقین عبارتند از:
مؤمنین، چون تقوی از اوصاف خاصّه طبقه معینی از مؤمنین نیست و اینطور نیست که تقوی صفت مرتبهای از مراتب ایمان باشد که دارندگان مرتبه پائینتر مؤمن بیتقوی باشند و در نتیجه تقوی مانند احسان و اخبات و خلوص یکی از مقامات ایمان باشد بلکه صفتی است که با تمامی مراتب ایمان جمع میشود مگر اینکه ایمان، ایمان واقعی نباشد. این آیات به پنج صفت افراد با تقوا پرداخته که عبارتند از: ایمان به غیب، اقامه نماز، انفاق از آنچه خدای سجان روزی کرده، ایمان به آنچه بر انبیاء خود نازل کرده و به تحصیل یقین به آخرت و دارندگان این پنج صفت را به این خصوصیّت توصیف کرده که چنین کسانی برطریق هدایت الهی و دارای آن هستند و این طرز بیان بخوبی میفهماند که نامبردگان بخاطر اینکه از ناحیه خدای سبحان هدایت شدهاند دارای این پنج صفت کریمه گشتهاند. سادهتر آنکه آنان باهدایت پروردگار واجد این پنج صفت شدهاند؛ سپس کتاب خود را چنین معرفی میکند که هدایت کننده همین متقین است «لارَیْبَ فیه هُدی لِلْمُتَّقینَ» پس میفهمیم که هدایت کتاب غیر آن هدایتی است که اوصاف نامبرده ار در پی داشت و نیز میفهمیم که متّقین دارای دو هدایتند یک هدایت اوّلی که بخاطر آن متّقی شدند و یک هدایت دوّمی که خدای سبحان بپاس تقوای ایشان به ایشان کرامت فرموده است، و از اینجا متوجه میگردیم که کفّار و منافقین نیز دارای دو ضلالت هستند یکی ضلالت اوّل که باعث رشد اوصاف خبیثه آنان از قبیل کفر و نفاق و دو دلی وغیره آنان شد، و ضلالت دوّم که خداوند متعال بعنوان مجازات و تنبیه آنها را گرفتار ساخته است چنانچه در خصوص کفار فرموده است:خَتَمَاللّهُ عَلَی قُلُوبِهِمْ وَعَلی سَمْعِهِمْ وَعَلی اَبْصارِهِمْ غِِشاوَةٌ.[2]یعنی خداوند بر دلها و گوشهای آنها مهر زده و بر چشمانشان پردهای افکنده است، و درباره منافقین میفرماید:
فی قُلُوبِهِم مَرَضٌ فَزادَهُمُ اللّهُ مَرَضا.در قلوب آنها مرضی است و خدا آن بیماری را افزوده است.
مرض قلبی اوّل را بخود منافقین نسبت داده و مرض دوّمی ایشان را به خودش و کوتاه سخن آنکه متقین میان دو هدایت واقعند، همچنانکه کفّار و منافقین در میان دو ضلالت قرار گرفتهاند.
[1]. بقره / 1ـ 5.
[2]. بقره / 7.