سؤال:
مشهور است تمام قرآن در سورة حمد، تمام سورة حمد در بسم الله و تمام بسم الله در حرف باء خلاصه میشود، این تعبیر چه مفهومی دارد؟
پاسخ:
منظور این است که آفرینش کل جهان هستی و هدایت و بازگشت آن همه استمداد و یاری گرفتن از خداست و باء بسم الله به معنای استعانت و یاری خواستن است. مفهوم این بیان این است که بدون یاری و خواست خدا هیچ کاری عملی نمیشود.[1]
[1]. تقسیر نور، ج 1، ص 16.
? إِنَّ کَیْدَ الشَّیْطانِ کانَ ضَعِیفاً ?.[1]
یعنی کید و مکر شیطان ضعیف است.
در آیه دیگر میفرماید:
?اِنَّ کیدَ هُنَّ عظیمٌ?.[2]
چگونه مکر و حیلة زنان از مکر شیطان نیز برجستهتر و بزرگتر مطرح شده است؟
پاسخ:
«ز محشری» در ذیل آیة «انَّ کیْد هُُنَّ عظیمٌ» مینویسد: خداوند متعال از این جهت مکر زنان را عظیم شمرده که دسیسه و مکر آنان لطیف، ظریف و بسیار هوشمندانه بوده و چارهجویی آنان پر حاصل است، لذا افراد بیشتری در دام مکر و تزویر این گونه زنان گرفتار میآیند.
پاسخ:
هر چند شیطان از جنس جنّ بوده امّا چند هزار سال در بین ملائکه بوده و با آنان حشر و نشر داشته، عبادت میکرد و در درگاه الهی بود لذا فرمان سجده به آدم که با عنوان ملائکه صادر شد از باب «غلبه» شامل حال او هم میشد. همچنان که وقتی خطابی به اهالی تهران میگردد همه کسانی را که در تهران زندگی میکنند را شامل میگردد. هر چند ممکن است زادگاه بسیاری از آنها شهر های دیگر باشد.
در قرآن کریم مکرراً به این بخش از آیه بر میخوریم: أَنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ بَصِیرٌ ، همانا خداوند شنوا و بینا است.
در فرازی دیگر میخوانیم: وَ کَلَّمَ اللَّهُ مُوسى تَکْلِیماً ، خداوند با موسی تکلم نمود.
آیا خدا از چشم، گوش و زبان برخوردار است که با دیگران به این صورت ارتباط برقرار میکند؟
پاسخ:
خدا جسم نیست که دارای اعضا و جوارح باشد. آنچه در این گونه آیات امده است اشاره به این مسئله دارد که آنچه در خداوند بزرگ وجود دارد اثر است نه ابزار آن. به این معنا که خداوند میشنود، میبیند و تکلم میکند امّا نه مثل انسانها با استفاده از ابزارهای خاص هر کدام..
هر چیزی اگر در مرحلة عدم باشد و بخواهد وجود پیدا کند نیازمند چهار علّت است؛ علت فاعلی، علت مادی، علت صوری و علت غایی،
اگر یکی از این چهار علت مفقود شود، وجود نیز برای آن شئ محقق نخواهد شد. در آیات مذکور تقدم تعلیم بر خلقت به خاطر این است که علم ،علت غایی آفرینش است و علت غایی در مرحلة فکر، مقدّم و در مرحله وجود، مؤخّر است، به همین جهت تعلیم بر خلقت مقدم شده است.